نامه سرگشاده جمعی از دراویش سلسله نعمت اللهی گنابادی شیراز به آیت الله شیخ ناصر مکارم شیرازی
نامه سرگشاده جمعی از دراویش سلسله نعمت اللهی گنابادی شیراز به آیت الله شیخ ناصر مکارم شیرازی در خصوص تخریب حسینیه های قم و بروجرد و ضرب و شتم دراویش
بسم الله الرحمن الرحیم
ان الی ربک الرجعی (۸) ارایت الذی ینهی (۹) عبدا اذا صلی (۱۰) ارایت ان کان علی الهدی (۱۱) او امر بالتقوی (۱۲) ارایت ان کذب و تولی (۱۳) الم یعلم بان الله یری (۱۴) کلا لئن لم ینته لنسفعا بالناصیه (۱۵) ناصیه کاذبه خاطئه (۱۶) فلیدع نادیه (۱۷) سندع الزبانیه (۱۸) . سوره العلقو به یقین بازگشت ( همه ) به سوی پروردگار تو است (۸) به من خبر ده آیا کسی که نهی می کند (۹) بندهای را به هنگامی که نماز می خواند ( آیا مستحق عذاب الهی نیست ) (۱۰) به من خبر ده اگر این بنده به راه هدایت باشد (۱۱) یا مردم را به تقوا فرمان دهد ( آیا نهی کردن او سزاوار است ) ؟ (۱۲) به من خبر ده اگر ( این طغیانگر ) حق را انکار کند و به آن پشت نماید ( آیا مستحق مجازات الهی نیست ) ؟ (۱۳) آیا او ندانست که خداوند ( همه اعمالش را ) می بیند ؟ (۱۴) چنان نیست که او خیال می کند ، اگر دست از کار خود برندارد ، ناصیه اش ( موی پیش سرش ) را گرفته ( و به سوی عذاب می کشانیم ) (۱۵) همان ناصیه دروغگوی خطاکار را ! (۱۶)سپس هر که را می خواهد صدا بزند ( تا یاریش کند ) (۱۷) ما هم بزودی ماموران دوزخ را صدا می زنیم ( تا او را به دوزخ افکنند (۱۸)
محضر مبارک آیت الله العظمی ناصر مکارم شیرازی دامت برکاته
سلام علیکم
از خداوند منان توفیق پاسداران شریعت مطهره و رهروان ولایت ائمه (ع) را ، در رسیدن به وحدت و اتحاد مسلمین خواستاریم .
احتراما همانگونه که مستحضرید در ادامه فاجعه بهمن ۸۴ در شهر قم بار دیگر مجددا در شهرستان بروجرد حسینیه سید الشهداء (ع) توسط عده ای فتوا به دست به آتش کشیده و تخریب گردید و جمعی از دراویش سلسله نعمت اللهی گنابادی مجروح و مضروب شدند .
حضرت آیت ا...
ما به عنوان جمعی از دراویش سلسله نعمت اللهی گنابادی که از همشهریان شما بوده و از سوابق دیانت جنابعالی و خاندان شما در این شهر کاملا مطلعیم ؛ استدعا می کنیم به پرسش های مندرج در این نامه پاسخ فرموده تا در قبال ظلم ها و ستم ها و عدم امنیت جانی و مالی و شغلی و محرومیت های فراوانی که در ابعاد مختلف بر ما تحمیل می شود حداقل تکلیف خود را بدانیم .
با عنایت به رای و نظر عده ای از مراجع معظم تقلید و علماء که حتی بعضا ایراداتی بر بعضی از سلاسل صوفیه دارند ، حداقل دراویش سلسله نعمت اللهی گنابادی را مسلمان و شیعه می دانند اما از جهت اعتلای اسلام و وحدت و انسجام مسلمین و رفع شبهه از آنان که نمی دانند با صدای بلند اعلام می کنیم که : دراویش سلسله جلیله نعمت اللهی گنابادی ؛ مسلمان ، شیعه اثنی عشری ، و از منتظران ظهور حضرت حجت امام دوازدهم ( عجل الله فرجه ) بوده و در شریعت مقلد امام راحل (ره) و سایر مراجع جامع الشرایط می باشیم و به دستور بزرگان سلسله موظفیم با طهارت دائم ، مداما به یاد خدا باشیم و علاوه بر عمل به واجبات و مستحبات و ترک محرمات ؛ از مکروهات نیز پرهیز کنیم .
آیا جنابعالی و بعضی از مراجع محترم تقلید که بر علیه تصوف فتوا صادر نموده اید ؛ دراویش نعمت اللهی گنابادی را مسلمان می دانید یا نه ؟ آیا ما را شیعه می دانید یا خیر ؟ نظر خود را صراحتا اعلام بفرمائید .
حضرت آیت ا...
همانطوری که در رساله توضیح المسائل تمامی مراجع محترم تشیع از جمله حضرتعالی ( مساله یک ) مذکور است : « هیچ مسلمانی نمی تواند در اصول دین تقلید نماید بلکه باید آنها را از روی دلیل به فراخور حال خویش بداند » .
بنابراین تحقیق در اصول دین بر مسلمانان فرض و واجب است و امری شخصی و فردی است و تقلید جایز نیست . با در نظر گرفتن ظرفیت ها و استعدادها و شرایط مختلف و حالات روحی و روانی متغیر افراد ، نتایج تحقیقات مسلمین نیز متفاوت و بعضا حتی متضاد خواهد بود و از این رو فرموده اند: که طرق الی الله به عدد انفاس خلایق است . این مغایرت و تضاد در میان امت رحمت است و دال بر اثبات یا رجحان اعتقاد و نگرشی خاص و رد و نفی دیدگاه ها و نگرش های دیگر نیست . در این مورد تنها و تنها خدا قاضی و حکم کننده است و او خود فرموده است که « والذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا و ان الله لمع المحسنین » ؛ «و کسانی که در راه ما کوشیدند راه های خویش را بر آنان می نماییم و همانا خداوند با نیکوکاران است » ( آیه ۶۹ سوره عنکبوت )
در حدیث آمده است که پیامبر می فرمایند : « اگر آنچه را سلمان می داند ابوذر میدانست کافر می شد » ( بحار الانوار ج ۸ در روایات مختلف ) . ابوذر و سلمان دو صحابه بزرگ پیامبرند در اصول اعتقادی و ایمان تا این حد با یکدیگر متفاوت اند ،آیا این تفاوت و تضاد ، مسلمانی یکی از این دو را زیر سوال می برد ؟ آیا در قرآن تعریف مطلقی از ایمان شده است ؟
النهایه ، در اصول دین و مبانی اعتقادی که زیر بنای رابطه فرد و خالق اوست احدی حق مداخله در آنرا ندارد و اساسا دخالت در این امور در صلاحیت هیچ شخصی نیست . یک مسلمان در هر مقامی که باشد نمی تواند و نباید در اعتقادات برادر مسلمانش تجسس نموده او را تفتیش و باز خواست نماید . « یا ایها الذین امنوا اجتنبوا کثیرا من الظن ان بعض الظن اثم و لا تجسسوا و لا یغتب بعضکم بعضا ... » ؛ « ای اهل ایمان از بسیاری پندارها در حق یکدیگر بپرهیزید که برخی ظن و پندارها معصیت است و نیز هرگز از حال درونی همدیگر تجسس مکنید و غیبت یکدیگر را روا مدارید آیا شما دوست می دارید که گوشت برادر مرده خود را بخورید ؟ البته کراهت و نفرت از آن دارید و از خدا بترسید و توبه کنید که خدا بسیار توبه پذیر و مهربان است » ( سوره الحجرات آیه ۱۲ ) . و به دلایل مختلف از جمله موارد فوق اظهار شهادتین بر مسلمانی افراد کفایت می کند .
چرا باید یک درویش شیعه برای اعتقادات و ایمان خود جز به خداوند متعال به شخصی همچون خود حساب و کتاب پس داده و ایمان خود را به اجبار ثابت کند ؟
کفر چو منی ، گزاف و آسان نبود - محکمتر ازایمان من ایمان نبود
در دهر چو من یکی و آن هم کافر - پس در همه دهر یک مسلمان نبود
حضرت آیت ا...
اگر حقیقت شریعت مطهره مجموعه ارکان و اصول و فروعی که از سوی حق بر پیامبر نازل شده ( کتاب ) و سیره و سنن معصومین (ع) که صاحبان ولایت کلیه بوده اند ( سنت ) باشد . ایمان به کتاب و سنت از نظر تمامی مومنین واجد و حاوی تناقض و اختلاف نیست اما درک و معرفت بشری ما از کتاب و سنت و دین و آنچه از آنها می فهمیم حتی در سطح مرجعیت واجد اختلاف و تعارض است . آرای علمای دین و فهم دانشمندان از متون دینی آکنده از اقوال متعارض و متفاوت است خواه در عرصه فقه ، خواه کلام و خواه در تفسیر و اخلاق . در هیچ عصری از اعصار ، فهم از شریعت و دین نه کامل است و نه ثابت و نه پیراسته از خطا و خلل است .
تفاوت ، مغایرت و تضاد در فتاوی مراجع در موضوعی واحد ضمن اثبات این مطلب ، نشانگر آن است که هیچ مرجعی به صورت قاطع و مطلق نمی تواند مدعی شود که آنچه می گوید حکم الله و عین شریعت مطهره و نظر خدا ، پیامبر (ص) و معصومین (ع) است . اگر هر مرجع محترمی بر اساس مطلق نگری و تعصب نسبت به معرفت خود از دین و شرع فتوا صادر نماید و مقلدین آنها مجری فتاوی آنها شوند ، اختلافات موجود میان علما در نگرش و آرا ، آتش جنگ اخباریون و اصولیون را در قالب های دیگر در حوزه های دینی و جامعه شعله ور خواهد نمود و دیگر فرصتی برای فتوا دادن علیه دراویش نمی ماند .
با عنایت به مطالب فوق آنچه در خصوص ایرادات شرعی بر دراویش ابراز می شود تنها اظهار نظر شخصی همان مراجع و کارائی آن مختص مقلدانشان بوده و برای همگان حکم الهی محسوب نمی شود و در نهایت بر فرض محال در صورت صحت برخی از این ایرادات بر دراویش از دیدگاه بعضی از مراجع ، نتیجه گیری کفر ، شرک و الحاد سندیت شرعی نداشته و تنها جنبه سیاسی خواهد داشت و استفاده و کاربرد این اتهامات تنها در رقابت های سیاسی قابل بررسی می باشد .
حضرت آیت ا...
به موجب اصل ۱۲ قانون اساسی ، دراویش سلسله نعمت اللهی سلطانعلیشاهی گنابادی که شیعه جعفری اثنی عشری هستند در انجام مراسم مذهبی خود مطابق قانون آزاد خواهند بود .
به موجب اصل ۲۲ قانون اساسی : « حیثیت ، جان ، مال ، حقوق ، مسکن ، شغل اشخاص از تعرض مصون است » و بر اساس اصل ۲۳ قانون اساسی : « تفتیش عقاید ممنوع است ، هیچ کس را نمی توان به صرف داشتن عقیده ای مورد تعرض قرار داد » .
به موجت اصل ۲۶ قانون اساسی : « احزاب ، جمعیت ها ، انجمن های سیاسی و صنفی یا اقلیت های دینی شناحته شده آزادند و هیچ کس را نمی توان از شرکت در آن منع کرد یا به شرکت در آن مجبور ساخت . »
به موجب اصول ۳۴ و ۳۵ قانون اساسی : « دادگاه ها مکلف اند احقاق حق نمایند و آنچه در قانون اساسی به عنوان حق شناخته شده است مورد حمایت خود قرار دهند »
مطابق اصول ۱۸ و ۱۹ اعلامیه حقوق بشر و ماده ۱۸ میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی که اصل ۲۳ قانون اساسی جمهوری اسلامی نیز موید آن است و دولت ایران نیز این معاهدات را پذیرفته و متعهد و مکلف به اجرای مفاد آن می باشد . و براساس ماده ۲ قانون مجازات اسلامی « هر فعل و ترک فعلی که در قانون برای آن مجازات تعیین شده جرم محسوب می شود » و اصل قانونی بودن جرم و مجازات ، قاعده فقهی قبح عقاب بلا بیان و نظریه مشورتی اداره حقوقی قوه قضائیه به شماره ۶۵۲/۷- ۲۲/۲/ ۱۳۶۶ که بیان می دارد : « نظر به اصل ۱۶۹ قانون اساسی و ماده ۲ قانون مجازات اسلامی که هیچ امری را نمی توان جرم دانست مگر آنکه به موجب قانون برای آن مجازات تعیین شده باشد ؛ درویش بودن و نوشتن کلمه هو ۱۲۱ در قانون جزای اسلامی جرم شناخته نمی شود . » و بر اساس اصل ۳۶ قانون اساسی که مقرر می دارد « حکم به مجازات و اجرای آن باید تنها از طریق دادگاه صالح و به موجب قانون باشد » اگر از سوی یکی از دراویش یا جمعی از آنها خلاف قانون یا جرمی صورت گیرد اثبات جرم و حد مجازات آن به تشخیص محاکم صالحه خواهد بود و اجرای قانون به عهده ضابطین دادگستری می باشد . اگر بعضی از مراجع معظم تقلید ایراد قانونی به دراویش دارند مستقلا و قانونا نمی توانند و نباید اقدام نمایند و پسندیده شان و قداست مراجع نیست که برای دراویش مظلوم بنام فتوا ، دادگاه صحرائی گرفته ، حکم صادر نموده و مستقیما و غیر مستقیم مقلدین خود را برای اجرای فتوا بسیج نمایند . موجودیت حقوقی یک جامعه در گرو موجودیت قانون است و نظم بدون قانون نمی تواند اعمال شود و بدون نظم ، هرج و مرج بر جامعه حاکم خواهد شد . مقابله فتوا با قانون ایجاد هرج و مرج می نماید و موازی سازی فتوا با قوانین حکومتی و موازی سازی مقلدین بعضی از مراجع با مسوولین اجرایی ، در شان و منزلت علما نیست و این اعمال نشانه بارز مخالفت با نظام ، اسلامیت آن و مقبولیت مردمی آن است . گویا فراموش نموده اند که بنیاد قوانین نظام جمهوری بر اساس شریعت اسلام و رای و تایید مردم ایران می باشد.
علاوه بر مطالب و اصول فوق ، اسلام نیزهمگان را به آزادی عقیده و آزادی بیان دعوت می کند و به شنیدن سخن ها و پیروی از بهترین آنها فرا می خواند :
« فبشر عبادی الذین یستمعون القول فیتبعون احسنه اولئک الذین هدهم ... » ؛ « آنان که می شنوند سخن ها را پس پیروی می کنند بهترین آنها را ، آنانند که رهبریشان کرده است خدا ، و آناند دارندگان خردها » ( آیه ۱۸ سوره زمر )
حضرت آیت ا...
- آیا فتاوی بعضی از مراجع تشیع علیه دراویش شیعه با فتوای مراجع وهابی بر علیه شیعیان دارای یک اثر مشابه در تفرقه میان مسلمین و جامعه اسلامی نیست ؟ آیا با این گونه فتواها می توان به وحدت ملی و انسجام اسلامی دست یافت ؟
- در زمانی که نظام حاکم و قوانین آن بر اساس موازین اسلامی و مسوولین آن صاحب مناصب دینی از جمله مقام مرجعیت آن هم در راس حکومت می باشد ؛ فتوا علیه بخشی از شهروندان کشور و اجرای آن توسط مقلدین ، اهانت به نظام و رهبریت آن نیست ؟ آیا تخطی از قانون اساسی مصداق آشکار نقض عهد و پیمان شکنی با خداوند و ملت ایران نمی باشد ؟ آیا این اعمال ایجاد دولت در دولت نیست ؟
- آیا مناصب دینی به فرد یا افرادی مجوز می دهد که اجتهاد شخصی خود را به قانون و جامعه و نظام تحمیل نمایند ؟
حضرت آیت ا...
آیا از وقایع تخریب حسینیه سیدالشهدای بروجرد مطلعید ؟
الف- آیا می دانید مقلدین بعضی از مراجع دراویش را در زندان های شخصی و خصوصی در حد مرگ شکنجه نموده اند ؟
ب- آیا می دانید برنامه تخریب حسینیه سیدالشهدای بروجرد از شهر قم برنامه ریزی شده بود ؟
ج- آیا میدانید طلاب جوانی که غسل شهادت کرده و اعزامی از قم بودند سازماندهی این فاجعه را به عهده داشتند ؟
د- آیا از جوسازی ها ، شایعه پراکنی ها ، پخش اعلامیه ها و طومار سازی و تحریک دراویش توسط مقلدین برخی از مراجع ، مطلع اید ؟
ه- و آیا می دانید آنچه در بروجرد پیش آمده است امروز آتشی در زیر خاکستر شده که ربطی به مخالفت ملا و صوفی ندارد و مساله گسترده تر از آن است که بتوان بی تفاوت از کنار آن گذشت ؟
حضرت آیت ا...
در تاریخ تشیع آزادی در اجتهاد از افتخارات فقهای شیعه بوده و نشانه بزرگی و عظمت مقام مرجعیت است اما در این شرایط ، موضوع صرف نظر و فتوا نیست ، بلکه چگونگی صدور فتوا ، اجرای فتوا و محدوده فتوا و آثار و تبعات آن است . اگر بر فرض این مراجع محترم فتوا دهنده منکر دخالت خود درتخریب حسینیه ها باشند ( که چنین نیست ) برای هیچ عقل سلیمی قابل قبول نیست که مراجع ، مقلدین خود را نشناخته و از ساده دلی و تقلید بی چون و چرا و متعصبانه آنان بی خبر باشند . بنابر این چون با علم و اطلاع فتوا صادر نموده اند و مطمئا از عواقب آن آگاه بوده اند حقیقتا در این وقایع مسبب اصلی آنها بوده و هم در دنیا و هم در آخرت باید جوابگو باشند بلکه جوابگوی اعمال مقلدین خود نیز باید باشند . زیرا مقلدین شرعا بر اساس اظهارات این علما ، عمل به تکلیف نموده اند .
کار به جایی رسیده است که برای مقاصد جناحی و اعمال سلیقه های فردی و شخصی که هیچ ربطی به دین و شرع ندارد و کاملا جنبه سیاسی دارد ؛ هم دین و دیانت و هم ارزش های اخلاقی و انسانی به حراج گذاشته شده است .
در شروع هزاره سوم که جهانیان سال ۲۰۰۷ میلادی را به نام مولانا نام گذاری نموده اند و در کشوری که مدعی دیانت و مرکز عرفان شرق و پایتخت جهان تشیع می باشد جای بسی تاسف است که مسلمان و شیعه به جرم پیروی از راه مولانا برای حفظ ایمان و اعتقاد خود از برادر دینی اش در هراس باشد و برای شیعه بودن و معرفت به خداوند احساس نا امنی نماید .
حضرت آیت ا...
استدعای همشهریان خود را پذیرا باشید و بعنوان یکی از مراجع جهان تشیع به پرسش های این نامه پاسخ بفرمائید و تکلیف همگان را صراحتا مشخص و معلوم نمائید . برخوردها و درگیرها رو به افزایش و گسترش است و با این روند زمانی خواهد آمد که شرایط از کنترل همگان خارج خواهد شد و آن زمان شاید هیچ فتوایی آتش تفرقه و جدایی میان مسلمانان را به برادری و اخوت مبدل نخواهد نمود .
والسلام
با کمال تشکر
جمعی از دراویش سلسله نعمت اللهی گنابادی شیراز
نام ۸۱۶ نفر از امضا کنندگان در منبع نامه ذکر شده است .
منبع : سایت مجذوبان نور
برچسبها: گزارش آزار و تعرضات, مطلب
<< Home