اظهارات یکی از شاهدان از مردم قم
اظهارات یکی از شاهدان در وبلاگ هو۱۲۱ در بخش نظرات زیر عکسها
نويسنده : انسان ، جمعه ۲۸ بهمن۱۳۸۴ ساعت ۱۱:۱۱
با سلام به همه دوستان
صبح روز بعد ساعت ۷ که مجددا رفتم آنجا زن و مرد و کودک شب را در پیاده رو فقط با یک پتو شب سرد صفر درجه را خوابیده بودند ، چند نفری هم قرصهای نان برای صبحانه بینشان توزیع می کردند .
همان شب درگیری من آنجا بودم . می دانید وقتی مامورین شهرداری آثار را با سرعت پاک می کردند چه دیدم ؟ داخل جوی آب پر شده بود از آشغال و وقتی مامور شهرداری بیل خود را به داخل جوی می برد پتوهای پاره و سوخته همراه با خونابه بیرون می آمدند . شاهدین عینی از حمله وحشیانه و ناجوانمردانه حزب الله به زنان و مردان و کودکان بی دفاع با شنگ و باتوم و چاقو و شیشه سخن به میان می آورند . در همان روز عده ای فرصت طلب اعلامیه هایی که در آن فتوای آیت الله ... بود همه جا پخش کرده بودند ، در آن تکه کاغذ آمده بود اینها نجسند و خونشان حلال !
فردی را در بین جمعیت به چشم دیدم که وقتی متحصن مجروحی را به آمبولانس میبردند جلو رفت و در آن شلوغی چاقویی را دو بار در شکم و پهلوی مجروح چرخاند . یا وحشیانی که باتوم را بر سر بچه ای هفت ساله پایین آوردند .
و یا عده ای که منتظر ورود مجروحی به آمبولانس بودند که در شلوغی بتوانند ضربات چاقو به او بزنند . آخوندی را دیدم که ایستاده بود گفتم اینها آدمهای خوبیند و نمی خواستند درگیر شوند و حالا مجبور به دفاع هستند ، با شدت پاسخ داد اگر برای مسامحه آمده بودند چرا سنگ از بالای بام پرت کردند . در دلم گفتم اگر کسی به ناموس و مال و ملک تو تجاوز کند چه می کنی ؟
نويسنده : انسان ، جمعه ۲۸ بهمن۱۳۸۴ ساعت ۱۱:۱۱
با سلام به همه دوستان
من در طی این چند روز فجایعی را به چشم دیدم ...
در روز اول تحسن ، من عده ای انسان بی آزار را مشتمل بر مرد و زن و کودکان دیدم که آرام و بی صدا در پیاده رو تحصن کرده بودند و تصاویر شهدایشان را در دست داشتند . وقتی برای مصاحبه رفتم جلو یکی از آنها گفت ما اینجا در این حسینیه داشتیم عزاداری امام حسین را می کردیم که عده ای با زور حسینیه را بستند ...صبح روز بعد ساعت ۷ که مجددا رفتم آنجا زن و مرد و کودک شب را در پیاده رو فقط با یک پتو شب سرد صفر درجه را خوابیده بودند ، چند نفری هم قرصهای نان برای صبحانه بینشان توزیع می کردند .
همان شب درگیری من آنجا بودم . می دانید وقتی مامورین شهرداری آثار را با سرعت پاک می کردند چه دیدم ؟ داخل جوی آب پر شده بود از آشغال و وقتی مامور شهرداری بیل خود را به داخل جوی می برد پتوهای پاره و سوخته همراه با خونابه بیرون می آمدند . شاهدین عینی از حمله وحشیانه و ناجوانمردانه حزب الله به زنان و مردان و کودکان بی دفاع با شنگ و باتوم و چاقو و شیشه سخن به میان می آورند . در همان روز عده ای فرصت طلب اعلامیه هایی که در آن فتوای آیت الله ... بود همه جا پخش کرده بودند ، در آن تکه کاغذ آمده بود اینها نجسند و خونشان حلال !
فردی را در بین جمعیت به چشم دیدم که وقتی متحصن مجروحی را به آمبولانس میبردند جلو رفت و در آن شلوغی چاقویی را دو بار در شکم و پهلوی مجروح چرخاند . یا وحشیانی که باتوم را بر سر بچه ای هفت ساله پایین آوردند .
و یا عده ای که منتظر ورود مجروحی به آمبولانس بودند که در شلوغی بتوانند ضربات چاقو به او بزنند . آخوندی را دیدم که ایستاده بود گفتم اینها آدمهای خوبیند و نمی خواستند درگیر شوند و حالا مجبور به دفاع هستند ، با شدت پاسخ داد اگر برای مسامحه آمده بودند چرا سنگ از بالای بام پرت کردند . در دلم گفتم اگر کسی به ناموس و مال و ملک تو تجاوز کند چه می کنی ؟
خبرهای گوناگون حکایت از صدها مجروح در بیمارستانهای قم دارد که کسی جرات رسیدگی و عیادت از آنان را ندارد ... گفتنی است بسیاری از متحصنینی که موبایل داشتند همان روز واقعه با ارسال اس ام اس از خانواده های خود حلالیت طلبیده اند . از آن اتفاق تا به حال چند بار سعی کرده ام که به بیمارستان نزدیک شوم و با جعبه ای شیرینی به عیادتشان بروم اما ...ا
برچسبها: مرتبط با تخریب حسینیه شریعت
<< Home